مدتیه رو قضاوت خودم نسبت دیگران، قضاوت دیگران نسبت به من و قضاوت دیگران نسبت به دیگران مقداری تامل میکنم.
اول از خودم شروع کردم. هر وقت خواستم از کار و عقیده کسی ایرادی بگیرم و یا قضاوتی بکنم، چند ثانیه وقفه انداختم و قبلش خودمو جای شخص مقابل گذاشتم. در اکثر موارد نتیجه این شد که چه بسا خودم هم کاری رو میکردم که شخص مقابل انجام داده یا اگه منم شرایطی که برای طرف مقابل پیش اومده و محیطی که داخلش قرار داره، عقیده و روشی مشابه داشتم.
از بکار بردن “ما ایرانی ها …” هم زیاد خوشم نمیاد. این دست عبارات خودش میتونه اثر منفی روی انگیزه و ذهنیت خودمون و جامعه داشته باشه. اما چیزی که این مدت فکرمو درگیر کرده اینه که درصد زیادی از مکالمات رد و بدل شده افراد، از شب نشینی گرفته تا گروهها و پیج های شبکه های اجتماعی رو انتقاد از همسایه و فروشنده و راننده تاکسی و صاحب خونه و فلان مسئول اداره تشکیل میده.
در این که انتقاد سازنده، لازمه اصلاح جامعه هست شکی نیست، اما به عقیده بنده، به همون اندازه که انتقاد نکردن و مورد انتقاد نگرفتن، میتونه به جامعه ضربه بزنه، انتقادی که شخص رو درگیر نقاط ضعفش خودش نکنه هم میتونه تاثیر منفی خودشو در سطح جامعه بذاره.مهمترین اثر سوء این هستش که فرد خودشو مبری از اشتباه یا اشتباهات مشابه میدونه و این مسئله وقتی مشکل ساز میشه که خودش در موقعیت قرار بگیره.
مسلما اکثر افرادی که امروز به نحوی مورد انتقاد افراد جامعه هست (مجدد به مثالهای فروشنده و مسئولین سازمانها و ادارت اشاره میکنم) روزگاری به فروشنده محل خود یا مسئول اداره ای که به نحوی با اون سازمان در ارتباط بودن و یا رئیس جمهور خودشون انتقاداتی داشتن (که اکثرا هم به جاست). اما زمانی که شخص به جایگاهی مشابه شخص فروشنده یا مسئول و کارمند اداره رسید، سرنوشتی مشابه خواهد داشت و با انبوهی از انتقادات مواجه خواهد شد !
من یاد گرفتم قبل انتقاد اول خودمو درگیرش کنم.اگه تو موقعیت و شرایط مشابهش قرار گرفتم، احتمالا کمتر دچار اشتباه خواهم شد چون قبلا از محیطم درس گرفتم.
سلام دوست قدیمی
شما نمیخواد قضاوت کنی …اول بگو اون فرکلوب چی شد؟؟؟؟
سلام آق سیاوش گل
فرکلوب که هیچی دیگه :دی